سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
فصل برداشت بازگشت به طبیعت
من یکی از طرفداران این بازی هستم و اطلاعات زیادی درباره ی بازی دارم.دوست دارم تجربیاتم را با شما در میان بزارم.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 1974
کل یادداشتها ها : 2
خبر مایه


مدت طولانی قرار بوده که شما با پدر و مادرتان به تعطیلات بروید ،اما پدرتان به خاطر کار نمی تواند به تعطیلات بیاید و به همین خاطر شما را به دهکده ی پدربزرگتان می فرستد.شما با حیوانات بازی می کنید سوار گاوها می شوید مرغ ها را تعقیب می کنید  و با بچه های روستا بازی می کنید.این واقعا خسته کننده بود چون کارهای مزرعه نمی گذاشب پدربزرگتان با شما بازی کند.

یک روز شما تصمیم می گیرید که از تپه ی مادر واقع در پشت مزرعه بالا بروید. در حال دراز کشیدن در کنار گل ها خوابتان می برد.شما با صدایی بلند می شوید"نا نا نا نا نا نا نا ...".این صدای یکی از دختران دهکده است که از شما این سوال را می پرسد"تو همیشه تنها بازی می کنی؟"و بعد ادامه می دهد"منم اینو اینجا دوست دارم.پس اینجا زیاد میام تا تنهایی بازی کنیم"شما فورا با هم دوست می شوید و بقیه ی وقت شما در بالای تپه ی مادر در حالی که شما درباره ی شهر و ماجراجوییهای خود تعریف می کنید. 

او دوباره شروع به خواندن می کند و بعد شما هم همراه با او می خواهید.بعد از غروب آفتاب دیگه دیر شده و شما به خانه باز می گردید.

چند هفته بعد پدر و مادتان به مزرعه میایند تا شما را ببرند اما شما دلتان می خواست بیشتر بمانید.هنگام رفتن شما به وسیله ی دختری که با او بازی کردید متوقف می شوید و او از شما قول می گیرد که برگردید.

حالا بعد از یک دهه پدربزرگ شما مرده و شما صاحب مزرعه می شوید .شهردار به شما می گوید شما 3 سال وقت دارید تا به مزرعه رسیدگی کنید ولی اگر موفق نشوید باید دهکده را ترک کنید.

فصل برداشت بازگشت به طبیعت

 

برای دیدن تصاویری از بازی کلیک کنید.

لینک دانلود:

منبع:www.net4download.com


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ